فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر گفته اند که ریختن یک قطره ی اشک برای ابا عبدالله (علیه السلام ) آن همه فضیلت دارد و گناهان تو را می شوید ؛ به سبب آن شور حسینی است که تو در دل داری . یعنی به سبب آن شوریدن دل ، اشک سرازیر می شود واین اشک قرب پیدا می کند وگرنه اگر کسی به بهانه ی اشک ریختن بر حسین ( علیه السلام ) بخواهد برای دردهای خود بگرید ؛ این اشک آن قرب را ندارد . وقتی معرفت تو به حسین (علیه السلام ) بالا رفت ؛ در دلت شور و جذبه پدید می آید و این سوز ، که آن اشک همراه با معرفت را به بیرون می ریزد ؛ نشان می دهد که تو حسینی هستی و این حسینی بودن تو را مقام می بخشد و فاعلیت تو را نورانی می کند ، بعد به دنبال این نورانیت ، اشک تو هم فضیلت پیدا می کند و در ازای این چنین اشکی است که آن همه اجر و ثواب و پاداش به تو می دهند . پس مهم حسینی شدن است ، نه فقط برای حسین (علیه السلام ) اشک ریختن !

نه فقط به سبب اینکه او را به قتلگاه بردند ، اشک بریزی و ثواب ببری ؛ بلکه به سبب اینکه حق حسین (علیه السلام ) را ادا نکردند و حقیقت حسین (علیه السلام ) را سر بریدند باید بگری و گریه کنی .

و .... امروز هم ما باید برای آن مظلومه مادری اشک بریزیم و بگرییم که حق او را ادا نکردند و تا امروز حقیقت وجود مقدس آن حضرت چون مخفی ماندن قبرش بر ما مخفی و پنهان مانده .

السلام علیک یا ام الحسن و الحسین شباب اهل الجنه . السلام علیک یا فاطمه بنت رسول الله و رحمه الله وبرکاته صلی الله علیک و علی روحک و بدنک .


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 13 فروردين 1393برچسب:مادر , حسینی , اشک , معرفت , شوریدن دل , جذبه , عشق , گریستن , حقیقت حسین,, | 10:9 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

در نظر بگیر تو اگر گنگ و کر باشی وبه حسب تصادف چشم هایت را هم از دست داده باشی ،

دیگر ارتباط تو با عالم دنیا کم تر می شود .

حال اگر مادرت در مقابل تو بنشیند و هی بگوید : دخترم من در کنار تو هستم غصه نخور .

تو نه صدای مادر را می شنوی و نه مادر را می بینی که دارد به تو محبت می کند ،

در افکار ودر خیالاتت در توهم خودت از مادر دلخوری !

که مادر چرا مرا رها کردی و به دیدارم نمی آیی ؟!

مادر فقط با لمس کردن دستهایت می تواند به تو بفهماند در کنار توست .

 ودائم با تکان دادن تو سعی دارد ، به تو بگوید دهانت را باز کن تا به دهانت غذا بگذارد ،

تو غذا را می خوری و می فهمی کسی دارد به دهانت غذا می گذارد ،

از او تشکر نمی کنی هیچ  ، بلکه دائم دهانت به شکایت باز است .

من نه گوش شنوایی دارم تا صدای منعم خود را بشنوم ،

ونه چشم بینایی دارم که ببینم او همیشه در کنار من و به یاد من است ،

هرچه به من می گوید : دهانت را باز کن تا به جانت معارف را بریزم  ،

اما من همچنان دهان جانم بسته است  و زبانم به شکایت او باز !

و هی می گویم : چرا امام زمان (عج) به من نظر نداری !

او با تکان دادن من ( با مصیبتها و فشارها ) هی مرا تکان می دهد ، تا من دهان جانم را باز کنم ،

وقتی هم دهانم را باز میکنم با مهربانی لقمه ای از معارف را به من می چشاند ، 

من می خورم ولذت وشیرینی آنرا هم می چشم ،

اما ادراک نمی کنم این غذای خوشمزه از طرف کی بود ؟!

واین ولی نعمت زیبا را نمی بینم تا حداقل از او تشکر کنم. 

  


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 30 آذر 1392برچسب:مادر ,ولی نعمت, | 10:56 | نویسنده : ایرانمنش |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 47 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سحر دانلود